شیعه در اطاعت از دستورات مؤکّد پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مبنى بر پیروى از اهل بیت او، دست از محمد و آل محمد(صلى الله علیه وآله) برنداشته و همواره در خط امامت حرکت نموده است و بیش از یازده قرن است که از جان و دل با خون و قیام، مهدى آل محمد را طلب
مى کند. این فرقه ناجیه در طول اعصار و قرون متمادى این پیام را به بشریّت داده است که بشر کر و کور شده حبّ دنیا، و غوطهور در منجلاب فساد
نمى تواند گوهر انسانیّت را به منزل مقصود برساند و این مهم جز با دست باکفایت یک منجى الهى که عصاره بندگان صالح خدا از آدم تا ابراهیم و از ابراهیم تا خاتم است ممکن نخواهد بود و لازم است آن ذخیره ى الهى بیاید تا عدالت فراگیر را نه تنها در میان بشریت بلکه در کل عالم هستى مستقر سازد. تشیّع در این باره، بشریت را به آمادگى جهت ظهور آن قطب عالم وجود، فرا خواند و مى خواند. شیعه براى عقیده انتظار روایات متواترى از وجود مقدس پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و اهل بیت آن حضرت فراروى خود دارد که این روایات (روایات انتظار) را مى توان به چند بخش تقسیم بندى نمود: 1 - روایات و امر به انتظار امیر مؤمنان على(علیه السلام) مى فرمایند: «منتظر فرج باشید و از گشایش الهى مأیوس نگردید، به درستى که محبوب ترین اعمال نزد خداى عزوجل انتظار فرج است».[1] 2 - روایاتى که فضیلت انتظار را بیان مى کنند امام رضا(علیه السلام) به نقل از پدرانش از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمودند: «برترین اعمال امّت من انتظار فرج از سوى خداوند بزرگ است».[2] 3 - روایات و وظیفه منتظران امام محمد باقر(علیه السلام) مى فرماید: «تقوى پیشه سازید. و بار سنگین انتظار را به کمک ورع و پارسایى و کوشش بسیار در عبادت و اطاعت خدا به منزل رسانید هریک از شما دینداران هنگامى غرق شادمانى مى شوید که به آستانه ورود به جهان دیگر پانهید و دوره ى دنیا را سپرى کنید. آنجا چشمانتان به نعمت الهى و کرامت خدایى و بهشت جاودان روشن مى گردد. آنجاست که همه ى اندوه ها از میان مى رود و آنجاست که مى بینید راهى که شما پیمودید حق بوده است و راهى که مخالفان شما پیموده اند باطل...».[3] 4 - روایات و منزلت منتظران امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «المنتظر لامرنا کالمتشحّط بدمه فى سبیل الله».[4] منتظر امر ما (حکومت ما) مانند کسى است که در راه خدا به خون خود درغلطد. همانطور که گفتیم روایاتى که دلالت بر «انتظار» مى کنند به حد تواتر رسیده است چنانکه حضرت آیة الله العظمى صافى گلپایگانى در کتاب منتخب الاثر مى فرماید: «اعلم ان الاخبار الوارده فى فضیلة الانتظار و الترغیب فیه کثیرة متواترة».[5] براى اطلاع بیشتر از این روایات مى توانید به کتاب منتخب الاثر ص 624 تا ص 634 و نیز بحار الانوار، ج 52، ص 122 تا ص 150 مراجعه کنید. 5 - منتظران برادران پیامبر(صلى الله علیه وآله) پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) منتظران را برادران خود خوانده اند: «... شمایان اصحاب منید لیکن برادران من مردمیند که در آخرالزمان مى آیند آنان به نبوت و دین من ایمان مى آورند و مرا دوست دارند و یارى ام مى دهند و تقیه هم نمى کنند با اینکه مرا ندیده اند، پس اى کاش من آن برادرانم را ملاقات کنم».[6] 6 - پاداش منتظران امام صادق(علیه السلام) به نقل از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمودند: «پس از شما کسانى بیایند که یک نفر ایشان پاداش پنجاه نفر از شما را داشته باشد(اصحاب) گفتند: اى رسول خدا! ما در جنگ بدر و احد و حنین با توبودیم و درباره ى ما آیه نازل شده است؟ پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: اگر آنچه به ایشان مى رسد به شما رسد شکیبایى آنان را ندارید».[7] - آیا انتظار تکلیف است؟ اصولاً ماهیت زندگى انسان با انتظار عجین شده است به گونه اى که بدون آن زندگى مفهومى ندارد و شور و نشاط لازم براى تداوم آن در کار نیست. انتظار امید به آینده است و بدون امید تلاش و تکاپو ممکن نیست. چنانکه پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)فرمود: «اگر امید نبود هیچ مادرى فرزند خود را شیر نمى داد و کسى درختى نمى کاشت».[8] بنابراین، انتظار و امید به طور کلّى در حیات بشرى چنان بدیهى و روشن است که براى اثبات آن نیازى به اقامه دلیل و برهان نیست. انتظار فرج یعنى امید به ایجاد عدالت همه جانبه ى فردى، اجتماعى و اخلاقى. انتظار فرج خط بطلان بر همه ى کفرها، نفاق ها، ظلم ها، تطاول ها و هوچى گرى هاست. انتظار فرج خونى است در رگ زندگى انسانى و قلبى در تاریخ تکاملى بشریت. این عنصر حیاتى از دیدگاه عقل و نقل تکلیف است. اینکه عقلاً تکلیف است، زیرا انتظار راهگشایى براى حکومت عدل و ایجاد عدالت است و عقل حکم به حسن عدل و لزوم ایجاد عدالت مى کند. بنابراین، راهگشایى و فراهم نمودن زمینه ى آن هم، لازم و تکلیف است پس انتظار فرج تکلیف و ضرورى است. اینکه نقلاً اجب است انسان در دوران غیبت، منتظر منجى عالم باشد به دلیل روایات زیادى که در باب انتظار وجود دارد و بر تکلیف بودن آن دلالت مى کنند که ما در اینجا دو روایت را به عنوان نمونه ذکر مى کنیم:
ادامه دارد...
پاورقی:
[1] - مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار (انتشارات اسلامیه، چاپ سوم، 1372) ج 52، ص 123، ح 7. [2] - همان، ص 122، ح 2. [3] - همان، ص 140، ح 51. [4] - شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة(انتشارات اسلامى، وابسته به جامعه ى مدرسین) تصحیح على اکبر غفارى، ج 2، ب 55، ص 645، ح 6. [5] - صافى گلپایگانى، لطف الله، منتخب الاثر فى الامام الثانى عشر (مؤسسة حضرت معصومه(س)، چاپ اول، شعبان 1419 هـ ق) ص 633. [6] - مجلسى، بحار الانوار(دار احیاء التراث العربیه بیروت، چاپ سوم، 1403 هـ ق) ج 52، ص 133، ح 26. [7] - همان، ص 130، ح 26. [8] - نهج الفصاحه(سازمان انتشارات جاوید، 1362) مترجم ابوالقاسم پاینده. [9] - شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة(انتشارات اسلامى) تصحیح على اکبر غفارى، ج 2، باب 36، ص 377، ح 1.
|